سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 203227

  بازدید امروز : 14

  بازدید دیروز : 37

آیا تا کنون به لحظه ای که عزائیل به سراغتان می آید اندیشیده اید؟ - پرپرواز2

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان

 

درباره خودم

< >

 

لینک به لوگوی من

آیا تا کنون به لحظه ای که عزائیل به سراغتان می آید اندیشیده اید؟ - پرپرواز2

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

ادبی[130] . خبری[25] . ادبی 2[17] . حکایت ها[12] . اجتماعی[12] .

 

بایگانی

فروردین 86
اردیبهشت 86
اسفند 85
بهمن 85
دی 85
ابان 85
مهر 85
شهریور85
مرداد 85
تیر 85
خرداد 85
اردیبهشت 85
جملاتی طلا تر از طلا
زندگی زیباست
دانستنی ها
مصاحبه
خبری
سخن روز
خرداد 86
تیر 86
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
ابان 86
اذر 86
دی86
بهمن 86
اسفند86
فروردین 87
اردیبهشت 87
net work
خرداد 87

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

آنکه برای جز نزدیکانش گشاده رویی کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]

< >

آیا تا کنون به لحظه ای که عزائیل به سراغتان می آید اندیشیده اید؟

نویسنده:هانیه .خ::: شنبه 86/4/30::: ساعت 10:0 صبح
شما درباره مرگ و لحظه‌ی جان دادن و... چه می دانید؟

 
آیا تا کنون به لحظه ای که عزائیل به سراغتان می آید اندیشیده اید؟


 
آیا تا بحال بالای سر کسی که در حال جان دادن است، بوده‌اید؟


 
اصلا فکر می‌کنید عزرائیل چه جور موجودی است؟




نه! کامتان تلخ نشود ؛ لطفا Back نزنید ؛
در این چند خط نه مطلب ترسناک هست و نه حرفهای دوست نداشتنی و اعصاب خورد کن.

به سوالهای بالا فکر کردید؟ حالا می خواهم تمام تصورهای شما را نسبت به مردن؛ عزرائیل و آن دمِ آخر عوض کنم


بزرگی می فرمودند من اصلا از مرگ نمی ترسم چون "مرگ، رفتن از این اتاق به اتاق کناری است
".

می دانید که عزرائیل هم یک فرشته است، ولی اشتباه نکنید چه کسی گفته او فرشته‌ی عذاب است؟! نه! اصلا!؛ حضرت عزرائیل فرشته و بنده‌ای از بندگان خداست که هر وقت خداوند دستور فرماید دست من و شما را می گیرد و از این اتاق به اتاق بغلی می برد، البته دست روحمان را
.

آیا تا کنون به لحظه ای که عزائیل به سراغتان می آید اندیشیده اید؟


اصلا فکر می کنید عزرائیل چه جور موجودی است؟



اما حالا با این حرفها نباید از این سوی بام افتاد که خوب! پس بی خیال، مرگ هم که چیزی نبوده و... نه!؛ باید به عرضتان برسانم که آن "اتاق بغلی" را خودتان باید بسازید البته نه فکر کنید تنهای نتها نه!؛ هستند کسانی که کمکتان کنند فقط شما بخواهید که آبادش کنید، آنوقت زمین و زمان و... به خدمتتان خواهند آمد
.

فکر نکنید من این حرفها را از خودم و برای دل خوشی شما می‌گویم بلکه اینها جواب کسی است که از امام صادق علیه‌السلام همین سوال ها را پرسیده است


یک روز آقایی به نام سُدیر به حضور امام صادق علیه السلام می رود و سوالی در این باره از امام می پرسد و...، ادامه‌ی این گفتگو را از زبان خود او بشنوید
:

به حضرت ابا عبد الله، امام صادق –که سلام و درود خدا برو باد– گفتم : فدایتان شوم ای فرزند رسول خدا، آیا "مؤمن" از قبض روح شدن اکراه دارد [و جان دادن برایش سخت است]؟


امام فرمودند: نه!، قسم به خدا که این طور نیست. وقتی که فرشته ی مرگ برای گرفتن روحش می آید، در آن هنگام او بی تابی می کند. فرشته به او می گوید: "ای ولی خدا بی تابی نکن ؛ قسم به خداوندی که محمد را برگزید من برایت از هر مادر مهربانی که بخواهد پیش تو آید، نیکوتر و دلسوزترم؛ چشمهایت را باز کن و ببین
..."

امام صادق می گوید: [در این هنگام] رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه ی زهرا و حسن و حسین و دیگر امامان _که درود و سلام خداوند برآنان باد_ برایش تمثّل می یابند و به او گفته می شود: "اینان رفیقانت، رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان هستند
".

امام می گوید: آن شخص چشمش را باز می کند و نگاه می‌کند
.

آنگاه منادیی از سوی پروردگار روحش را صدا می زند و می‌گوید: "ای نفسِ آرام یافته به محمد و خاندان او با رضایت به ولایت_ائمه_ و پسندیده شده با ثواب به سوی خدایت برگرد و در میان بندگانم یعنی محمد و خاندان او و در بهشتم درآی
".

آنجاست که هیچ چیزی برایش دوست داشتنی‌تر از خروج روحش و پیوستن به آن منادی نیست
.

فرشته به او می گوید: "ای ولی خدا بی تابی نکن ؛ قسم به خداوندی که محمد را برگزید من برایت از هر مادر مهربانی که بخواهد پیش تو آید، نیکوتر و دلسوزترم؛ چشمهایت را باز کن و ببین
..."
به به من که وقتی این مطلب زیبا را خواندم حس زیبایی برایم دست داد اما آمیخته‌ی به فکر و تردید
!

می‌دانید چرا؟ به کلمه‌ی مومن در ابتدای روایت توجه داشتید؟ بله من تردیم در صدق این کلمه بر خودم بود. و می توان گفت همه نباید خیالشان به دیداری اینگونه با آن فرشته مهربان، و رفتنی آنچنان خوش باشد
.

اما خوشا به حال "مؤمن"، چه زیبا هراسش به آرامشی لذیذ تبدیل می‌شود
.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزی ممکن است قایق ما هم به صخره برخورد کند
پل های زیادی هست که باید آنها را ساخت
لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند
یک نکته از دکتر علی شریعتی
شما عظیم تر از آن هستید که فکر می کنید
رسیدن به کمال
فقر
چرا خداوند مادران را آفرید
فلسفه ملاصدرا درباره خدا
نقاشی های ناخودآگاه ، شخصیت شما را آشکار می کند
فرستادن نامه به 500 قرن بعد
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com