تعداد کل بازدید : 212824

  بازدید امروز : 7

  بازدید دیروز : 20

گنجشک و خدا - پرپرواز2

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان

 

درباره خودم

< >

 

لینک به لوگوی من

گنجشک و خدا - پرپرواز2

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

ادبی[130] . خبری[25] . ادبی 2[17] . حکایت ها[12] . اجتماعی[12] .

 

بایگانی

فروردین 86
اردیبهشت 86
اسفند 85
بهمن 85
دی 85
ابان 85
مهر 85
شهریور85
مرداد 85
تیر 85
خرداد 85
اردیبهشت 85
جملاتی طلا تر از طلا
زندگی زیباست
دانستنی ها
مصاحبه
خبری
سخن روز
خرداد 86
تیر 86
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
ابان 86
اذر 86
دی86
بهمن 86
اسفند86
فروردین 87
اردیبهشت 87
net work
خرداد 87

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

کسى را که چهار چیز دادند از چهار چیز محروم نباشد : آن را که دعا دادند از پذیرفته‏شدن محروم نماند ، و آن را که توبه روزى کردند ، از قبول گردیدن ، و آن را که آمرزش خواستن نصیب شد ، از بخشوده گردیدن ، و آن را که سپاس عطا شد از فزوده گشتن . و گواه این جمله کتاب خداست که در باره دعاست « مرا بخوانید تا بپذیرم . » و در آمرزش خواستن گفته است : « آن که کارى زشت کند یا بر خود ستم کند سپس از خدا آمرزش خواهد ، خدا را بخشنده و مهربان مى‏یابد . » و در باره سپاس گفته است : « اگر سپاس گفتید براى شما مى‏افزاییم . » و در توبت گفته است : « بازگشت به خدا براى کسانى است که از نادانى کار زشت مى‏کنند ، سپس زود باز مى‏گردند ، خدا بر اینان مى‏بخشاید و خدا دانا و حکیم است . » [نهج البلاغه]

< >

گنجشک و خدا

نویسنده:هانیه .خ::: پنج شنبه 85/5/26::: ساعت 2:49 عصر

گنجشک و خدا

.....و گنجشک روی بلند ترین درخت دنیا نشسته و چشم به آدمیان دوخته بود عده ای را خشبخت دید و عده‌ای را بدبخت ، جمعی غرق در ثروت و جمعی دگر در فقر و تنگدستی ، دسته ای در سلامت و دسته ای به بیماری و ... هزاران گروه که هر یک را حالی بود .
خدا گفت : به چه می نگری ؟
گنجشک گفت : به احوال آفریده هایت .
خدا گفت : چه میبینی ؟
گنجشک گفت : در عجبم ، از عدل و احسان تو به دور است که عده ای بدین سان و عده ای ...
خدا گفت : آیا پاسخی بر شگفتیت می یابی ؟
گنجشک گفت : تنها بر این باورم که در حق آفریده هایت ظلم نخواهی کرد .
خدا گفت : تندرستان را آفریدم تا به بیماران بنگرند و مرا برای سلامتی خود سپاس گویند و بیماران را تا نظر بر تندرستان انداخته با شکیبایی به درگاهم دعا کنند که سلامت نصیبشان گردانم .
توانگران را آفریدم تا به تهیدستان بنگرند و مرا به واسطه توانگرییشان شکر کنند و به فراموشی نسپارند تهیدستان را ... و تهیدستان را که چشم به توانگران دوخته و مرا در رفع تنگ دستیشان بخوانند .
و این همه را آفریدم تا در خوشحالی و بدحالی ، در سلامت و بیماری و در هر حال بیازمایمشان .
هر که را به واسطه آنچه می‌کند سوال خواهم کرد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزی ممکن است قایق ما هم به صخره برخورد کند
پل های زیادی هست که باید آنها را ساخت
لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند
یک نکته از دکتر علی شریعتی
شما عظیم تر از آن هستید که فکر می کنید
رسیدن به کمال
فقر
چرا خداوند مادران را آفرید
فلسفه ملاصدرا درباره خدا
نقاشی های ناخودآگاه ، شخصیت شما را آشکار می کند
فرستادن نامه به 500 قرن بعد
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com